آموزش آکادمیک نقاشی
زندگی را نقاشی کنیم.... و با طبیعت نزدیکتر شویم
آموزش آکادمیک طراحى به همراه آبرنگ و اکریلیک برای تمامی علاقمندان از سن ۷ سال تا ۷۰ سال
آموزش بصورت حضوری در ریچموندهیل کانادا ( استان انتاریو) میباشد
در خلال آموزش از روش های هنر درمانی هم استفاده خواهد شد
برای اطلاعات بیشتر تماس: yaldark222@gmail.com
https://artyal.com/painting/
کانادا – ریچموند هیل
شماره تماس: 18889080611+
یلدا شریف
https://www.fanofa.com/-fanofa0002466.htm
در گذشته هنر آکادمیک به هنری اطلاق میشد که از نظر ترکیببندی، طراحی یا کاربرد رنگ پیرو استانداردهای وضع شده توسط آکادمیهای فرانسه باشد، اما امروزه این اصطلاح به معنی محافظهکاری و فقدان خلاقیت استفاده میشود.
در قرن های گذشته و تا
اواخر حکمرانی حکم رانان قاجار،آموزش در هر زمینه ای از جمله هنر در
چارچوبه ی استاد و شاگردی بود. بازار و کاروانسراها و برخی قهوه خانه ها مکانی برای کارآموزی و پرورش هنرمند بود.البته نمونه هایی
از آتلیه های سلطنتی یا کتابخانه ها در کاخ های دوران تیموریان و صفویان ویا برخی
از شهرها دیده می شود. روش سنتی آموزش می توانست تاثیر روحی و درونی را در حیصو
بیص یادگیری از استاد به شاگرد انتقال دهد
و دلیل آن ارتباط نزدیک این دو
بود در حیطه ی آموزش.
با این همه این شیوه ی شوریده ی آموزش آرام آرام جای خود را به آموزش آکادمیک و علمی داد. تاسیس دارالفنون در گسترش تربیت و تولید هنری بر
پایه شیوه های آموزش کشورهای اروپایی داشت. اما مناط تغییر در شیوه آموزشی در عرصه هنر نقاشی را کمال الملک بنا نهاد.
شیوهی آکادمیک نقاشى دربار قاجار در عهد رضا شاه با اندکی دگرگونی ادامه پیدا کرد و به سبک رسمى این دوره بدل شد. هنر آموختگان مدرسهی صنایع مستظرفه و مدارس روسیه (در تبریز) فعالیت داشتند. حسین طاهرزاده، بهزاد، اسماعیل آشتیانی، حسنعلى وزیری، رسام ارژنگی، میرمصور ارژنگی، علىاکبر یاسمی، علىمحمد حیدریان، حسین شیخ، ابوالحسن صدیقى از جمله هنرمندان هنر رسمى عهد رضاشاه محسوب مىشوند. همچنین مىتوان از محسن مقدم، رضا صمیمی، فتحالله عبادی، رضا شهابی، علىاصغر پتگر، جعفر پتگر و ... نام برد. این افراد از پیروان مکتب کمالالملک بهشمار مىآیند. اینان راه هنر آکادمیک سده نوزدهم اروپا را دنبال مىکردند. مکتب آنها بیش از هفتاد سال، هنر معاصر ایران را زیر نفوذ داشت و هنوز هم نقش مهمى در هدایت فرهنگ و سلیقه هنرى عمومى ایفا مىکند.
سال 1319، مرگ کمالالملک و آغاز انقراض «مکتب کمالالملک» و آغاز تحولات نوین نقاشی معاصر ایران بود. در این سال، به کوشش آندره گدار، دانشکده هنرهای زیبای تهران تأسیس شده و زمینهای تازه برای آشنایی با تحولات جدید هنر غرب پیش آمد. اگرچه دانشکده مذکور همچنان کمابیش میدان عرصه نقاشی ناتورالیستی شاگردان کمال الملک هم بود امّا حضور اساتید فرانسوی سبب شد تا نقاشان جوان، با شیوههای دیگر نقاشی غرب-و شاید از همه مهمتر و بیش از همه-با امپرسیونیسم آشنایی یابند. با تأسیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و آشنایی تدریجی جوانان مشتاق ایرانی با نقاشی نوین غربی ، از آن پس نقاشی شبیه به عکس، سیری انحطاطی را آغاز کرد؛ سیری که تقریبا سی سال بی وقفه ادامه یافت و به قولی به خالی شدن نقاشی معاصر ایران از نقاشی عکسگونه و ناتورالیستی، و پردههای نقاشی از چهره آدمیان منجر گردید.
اولین هنرآموزان این مدرسه که برای ادامه آموزش هنری به اروپا رفته بودند با رهآوردی از آشنایی مکاتب جدید نقاشی و پیکرهسازی به ایران بازگشتند. در چنین شرایطی بود که جدال بین کهنه و نو، میان پیروان کمال الملک و نوگرایان، درگرفت که طبیعتا بر پایه خواستهای تازه جامعه هنری ایران بود به نحوی که تدریجا، نوجویان قلمرو هنر معاصر ایران را تسخیر کردند. هنرمندان جوان، مشتاق و مفتون کشف پدیدههای نوین هنری و جبران به اصطلاح «عقبماندگی» خود نسبت به هنر نوین غرب بوده و تلاش داشتند تا این عقبماندگی را به سرعت هرچه تمامتر جبران کنند.
https://fanofa-world.blogsky.com
#کانادا#تبلیغات#ایرانیان_ساکن_کانادا#فانوفا#آگهی_رایگان#نقاشی#آکادمیک#نقاشی#طراحی#fanofa